ششمین نشستِ "آدینه‌هایِ ایرانشناسی"


با عنوان :" انتقالِ فرهنگ از ایران باستان به جهانِ اسلام"


در روز سِپَندارمَذ از ماه بهمن، ساعت چهار و ده دقیقه پسین آغاز شد.


مهربانو مهسا شهراسپی با خوانش چند بیت از فردوسی فرزانه بزم فرخنده را آغازیدند


سخنران نخست دکتر علی اَسوَدی بودند(استاد زبان و ادبیات عرب دانشگاه خوارزمی)


ایشان فرمودند: یکی از افرادی که برای نگارش فرهنگ نامه،از آثار وی بهره گرفته اند،ابن هانی اندلسی،نامبردار به مُتَنَبی اندلس یا متنبی غرب بوده است. ما نمایه ها و اِلِمان های فرهنگ خود را در شمال افریقا،در سده های دوم و سوم در اثر وی،با نام" الاثر الفارسی فی دیوان ابن هانی الاندلسی"می بینیم‌. ایشان سپس گریزی زدند به همکاری با روانشاد دکتر آذرنوش آنگاه به برشمردن فهرستی از نشانه ها و نمایه های فرهنگ ایرانی در زبان عربی پرداختند که به صورت خلاصه بدین شرح است:


خوراک ها و نوشیدنی ها و.... مانند گونه های نان_کباب_ شیرینی و.... که شاهدمثال هایی نیز برشمردند و در نهایت، افزودند: "ایرانیان در هر جا و هر دوره که بوده اند،شگفتی آفریدند و ما باید بدان مباهات کنیم".


بانو دکتر سهیلا قائم مقامی(کارشناس ارشد ادیان و عرفان و دکترای فلسفه از دانشگاه پونای هندوستان) با موضوع پایان نامه اندیشه های فلسفی ابوریحان بیرونی بر اساس کتاب" تحقیق مالِلهند" ، سخنران دوم بودند


محور سخنرانی ایشان،نهضت ترجمه و نقش دانشمندان ایرانی،به ویژه ابوریحانی بیرونی،در پیشبرد این نهضت است. نهضت ترجمه، که از آن به عصر زرّین تمدن اسلامی نیز یاد شده است،یک بُرهه تاریخی است که درباره اش،دیدگاه های گوناگونی بیان شده است و از میانه سده دوم، آغاز و تا نیمه دوم سده پنجم ادامه می یابد. ایشان به نکته ی بسیار مهمی اشاره فرمودند،که سخت درخور نگرش است: یک نقطه ابهام،چرا با این که ایرانیان، این نهضت را ایجاد کردند و همه کارهای حکومتی و اجتماعی را به دست گرفته بودند و از این رهگذر با توجه به همه ی سویه ها،پیشینه تمدنی خود را برای عباسیان به ارمغان می آورند و ایدون،حضور وزیران ایرانی چون خاندان برمکیان که در زمینه بیشتر دانش ها پرآوازه بودند،باز هم این دوره،عصر تمدن طلایی نامیده می شود؟ به باور ایشان،این یک جفا در حق دانشمندان ایرانی است و ما با این کار،نقش ایرانیان را کمرنگ می کنیم. ادوارد براون باور دارد،اگر ما از نهضت عربی بخش ترجمه،کارهای ایرانیان را برداریم،بهترین بخش آن را از دست داده ایم. ابن خلدون نیز گوید:جای شگفتی است که بیشتر بخش نهضت ترجمه،وامدار ایرانیان است‌.


در زمان امویان،ما دو دسته علوم داشتیم:


علوم نقلی: فقه_ تاریخ_ نحو _کتابت_شعر و عروض که عرب ها در این فقره ها،تنها خود را شایسته ورود به این دانش ها می دانند. علوم عقلی:بدان هنرهای خارجی گویند که بر عهده موالیان یا ایرانیان می نهادند.


آیا این نهضت ترجمه و تاریخ علم به همین جا بسنده می کند؟ ما در اروپا،دو نهضت در می یابیم:

نهضت پیش از رُنِسانسی یا دوره "پیشاهنگان علم"،(میان سده های ۱۲_۱۳ میلادی)،چیرگی کلیسا بر همه زمینه ها؛ وجود برخی مردان کلیسایی که بهترین بخش نهضت عربی را که توسط ایرانیان گردآوری و به زبان عربی نوشته شده اند،به زبان لاتین برمی گردانند.ایشان همچنین،به بسیاری از دانشمندان اشاره فرمودند،افرادی همه چیز دان،مانند ابوموسی خوارزمی،علی بن ربّن طبری،محمدبن جریر طبری،علی بن مجوسی اهوازی ،فارابی،ابوعلی مسکویه و...


ابوریحان و نقش وی در پیشبرد دانش ها: ادوارد زاخائو ،شرق شناس بزرگ،همه کتاب های ابوریحان،به ویژه دو کتاب شگرف مالِلهند و آثارالباقیه را،از عربی به انگلیسی،ترجمه ای بس عالمانه نموده است. نکته ای که ابوریحان را در میان دانشمندان ویژه نموده،تنها نگارش حدود ۱۴۶ کتابش در حوزه های گوناگون نیست،بلکه اختراع ها و تجهیزات وی است.جُرج صلیبا،باور دارد ما باید ابوریحان را،ابوریحان ابزارساز بگوییم و همچنین،از ابوریحان به عنوان مسافر یاد می شود،یعنی کسی که پژوهش های میدانی را به گونه ای وارد کار خودش می کند،او سفرهای پرشمار نموده و از همگان پرس و جو می کند و جرج سارتُن هم در تاریخ علم،ابوریحان را،ایرانی می شناسانَد. ابوریحان در زمینه ایران باستان دانسته های شگرفی داشته و بسیاری از آنها را در آثار خود بازتاب داده است. به شوند ژرف بینی‌های عالمانه درباره صورت های ماه و به دست دادن طرحی آفریدگارانه در این فقره،یکی از دهانه‌های آتشفشانی کره ماه،به نام ابوریحان ثبت شده است. دستاوردهای دانشی بیرونی به اندازه ای دقیق است که به دور از هرگون اشتباهی است،از مهم ترین دستاوردهای وی می توان به :


ترازوی شگرف ابوریحان، چاه آرتزین، روش اندازه گیری قطر دایره زمین،ساخت کره مسطح و....اشاره نمود. زبان‌دانی و چیرگی بر چند زبان: پهلوی،سنسکریت،سریانی،عِبری ،عربی و خوارزمی و بهره مندی از بن مایه های ناب و دست اول از دیگر ویژگی های ابوریحان بیرونی است.

مهم ترین بخش‌های سخنرانی بانو ژاله ذهبی:


نام پارسی ابن مقفع،روزبه پور دادویه و نام اسلامی وی،عبدالله بن مقفع بوده است. پدر ایشان در دوره آخرین خلیفگان بنی امیه،عامل عراق بوده و چون به زعم خلیفه وقت،در کار خراج کوتاهی ورزیده، آن اندازه روی انگشتانش زده اند تا انگشتانش برگشته است، لقب مقفع از این رویداد،به وی ویژه شده است. سپس به بن مایه هایی که از آن درباره روزبه پور دادویه سخن رفته،اشاره فرمودند. آنگاه به شرح روایات کشته شدن فجیع وی و هم ایدون شوندهای بیان شده در پیوند با آن پرداختند. آنگاه به مهمترین آثار وی،که ترجمه کلیله و دمنه بوده و این که به باور بسیاری از پژوهشگران،نویسنده یِ چند در(فصل)،از درهای کلیله و دمنه،خودِ روزبه بوده است،مانند درِ برزویه پزشک و بازجست کار دمنه. دیگر ترجمه‌های مهم او: نامه تَنسَر،تاج‌نامه،آیین نامه و گاهنامه، که شوربختانه جز اندکی در دست نیست و اگر نامی از آنها مانده،تنها از رهگذر اشاراتی در کتاب های عیون الاخبار،مروج الذهب،تنبیه الاشراف و کتاب های دیگر است. از ویژگی های پور دادویه ،ایران گرایی و بنیادگذاری انشای مرسل است. و فرجام سخن بانو ژاله ذهبی،این بود که شاید پاره ای از آثار روزبه،مانند ادب الصغیر،ادب الکبیر و یتیمه فی الرسائل وی،یک گردآوری باشد از سخنان بزرگمهر،خسرو انوشیروان و بزرگان ادب ساسانی.


سپس منصور مسیبی نیا،درباره روانشاد دکتر محمدی ملایری،دادِ سخن دادند. مهمترین نکات اشاره شده:


یک مفهوم را در ادبیات عرب داریم به عنوان "دیگری" که به کسی گویند که از یک فرهنگ و ملیت،وارد فرهنگ دیگر می شود و فرهنگ آنها را به ایشان می شناسانَد؛برای نمونه،می توان به شرقشناسان اشاره نمود که پژوهش هایِ ژرفی درباره ی ایران انجام دادند و ما ایرانیان،از رهگذر آن،با دانشمندان و آثار ایشان آشنا شده ایم. دکتر محمدی ملایری،در فرهنگ و ادبیات عرب،جزو "دیگری"ها در شمارند. سالشمار زندگی دکتر محمدی ملایری:


زاده ۱۲۹۰ در ملایر، تحصیلات نخستین در ملایر، در مدرسه ی فرانسوی ها، سال ۱۳۱۳_ورود به دانشکده الهیات دانشگاه تهران، سال ۱۳۱۶_با رتبه نخست،دانش آموخته شدند و با حکم وزیر معارف،ماموریت یافتند به دانشگاه بیروت رفته و زبان پارسی را در دانشگاه بیروت،آموزش دهند. هم زمان با این کار،ایشان به آموختن ادبیات عرب پرداخته و دانش اندوزی را تا مقطع دکترا پی گرفتند. سال ۱۳۲۰_ بازگشت به تهران و واگذاری منصب معاونت و ریاستِ دانشکده الهیات ِ دانشگاهِ تهران به ایشان، سال ۱۳۵۸_ بازنشسته نمودن استاد سپس،بنیاد نهادن مجله ای با عنوان "دراسات الادبیه"در بیروت،که در آن برخی جستارها،به زبان پارسی،به خامه ایشان نگاشته شد و ایدون،جستارهای عربی ایشان و اشخاص دیگر. در همین جاست که ایشان،به شناساندن تاثیر فرهنگ ایرانی در فرهنگ عربی آغازیدند که توجه بدین امر شایسته،در آن برهه،سخت درخور نگرش است. پاره ای از آثار ایشان:


یکی از مهم ترین آثار ایشان،همانا،


تاریخ و فرهنگ ایران" در شش جلد، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام، ادب و اخلاق در ایران پیش از اسلام، برای دانش آموزان و آثار دیگر. پس از درگذشت استاد روانشاد،در سال ۸۳،کتاب گردآوری شده ایشان،با نام تاریخ فرهنگ،کتاب سالِ ایران شناخته شد. نحو و قواعد عرب را ایرانیان به عرب ها پیشکش کردند و بنیاد آن را ایرانیان نهادند. فرجام سخن جناب مسیبی نیا،گفتاری بود از کتاب المسائل،از زبان خسرو انوشیروان.

آنگاه،جناب استاد بیژن زنگنه و دو همکار هنرمند ایشان،جنابان عبدالرزاق و سالار وَند به اجرای زیبا و تاثیرگذاری دست یازیدند.


آخرین سخنران دکتر مسعود گلزاری بودند: نخستین سکونتگاه های ایران.


مهم ترین محورهایِ سخنرانی ایشان:


هر کجا که نخستین شیئی را در جایی پیدا می کنیم،نام جایگاه کشف آن شیء ،روی این تمدن یا فرهنگ می نشیند.پس از انسان چوکوتین چین، فرهنگ و تمدن آشولی داریم،پیش از آن،تمدن دیگری داشتیم نزدیک شِرلیَن و یک تمدن پیش از آن،زیر این تمدن یافت شد که آن را پری شرلین(پیشا شرلین) می خوانیم. سپس آشولین، دوران تمدن آشولین را در ایران داریم. آنگاه از کشف تبری سخن راندند،که پیشینه ی آن را،میان ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار سال در شمار آوردند،در روستایی به نام گاکیه ،در یازده کیلومتری شمال غرب کرمانشاه. سپس، به دوره غارنشینی اشاره فرمودند و در نهایت، از سیر بهره مندی از دانه ها و غلاتی چون گندم و شیوه های بهره مندی از آن ها و همچنین بهره مندی از گیاهان ،افزون بر شکار و آغاز اهلی نمودن جانوران


گزارش : سمیرا ستاری