گزارش شانزدهمین نشست آدینه‌های ایرانشناسی در سازمان نظام مهندسی


4 بهمن 98 ساعت 5 بعدازظهر،کرج


تاریخ خط و نوشتار در ایران


سخنرانان : دکترمهردخت وزیرپور کشمیری، بهرام برومند، سونیا میرزایی، محسن جدیدی، اجرای بانو حائل، فیلمبرداری مهدی مرادی، عکاسی کورش احمدی.


بانو حائل ضمن خوشامدگویی، برنامه را آغازکردند. آقای برومند، اولین سخنران، ابتدا اشاره کردند که تمدن ایلامیها و جیرفت، پیش از هخامنشیان در فلات ایران وجود داشته و چهار دورۀ تاریخی برای تمدن ایلام قائل بودند که هخامنشیان حدودا همزمان با آخرین مرحلۀ این تمدن یعنی دورۀ نو، قرار میگیرند و قبل از هخامنشیان صاحب خط بوده اند؛ خطی که از چپ به راست نوشته شده و دارای 170 نویسه است. هخامنشیان (550 تا 330 ق م ) در حکومت دویست و بیست سالۀ خود، در امور اداری و بایگانی به ویژه در دورۀ داریوش بزرگ، دبیران ایلامی را استخدام میکردند و در مواردی مثل کتیبۀ بیستون یا در مُهرهای حکومتی و لوح های تخت جمشید شواهدی از نام دبیران ایلامی در دست است و این موضوع در ادامۀ این دوران و کتیبه های سه زبانه نیز دیده میشود. خط میخی بابلی و آکدی در جنوب میانرودان همزمان با کورش و داریوش وجود داشت که 360 نویسه داشت و از چپ به راست نوشته میشد. کتیبه هایی که خطوط میخی بر رویشان حک شده بود؛ قابل نقل وانتقال نبود. هنگام فتح بابل، کورش بزرگ با آرامیان آشنا شد که خطشان 12 نویسه داشت و بسیار ساده تر از دیگر خطوط رایج بود و به آسانی بر روی چرم و پاپیروس نوشته میشد و قابل حمل بود. مطالبی را که داریوش به زبان فارسی باستان جهت ارسال به شهربان ها بیان میکرده؛ دبیران به آرامی مینوشتند و نامۀ مهر و موم شده، فرستاده میشد سپس در مقصد به همین ترتیب، دبیران مترجم، مطالب را از آرامی به زبان مقصد ترجمه میکردند. در زمان داریوش یا حتی قبل از او احساس نیاز به خطی که اصوات زبان فارسی باستان را نشان دهد بود و گویا به فرمان داریوش این خط ایجاد شد با 36 نویسه و بسیار گرافیکی تر و زیباتر از خط آرامی که از خطوط سامی منشعب است و ایلامی که کاملا مختص به خود است. خط پارسی باستان هخامنشی، خط الفبایی هجایی از چپ به راست نوشته میشد؛ شامل هشت تصویرنگار و دو واژه جداکن و در نگارش و خوانش آسانتر بود. قدیمی ترین سنگ نبشته از خط میخی باستان از اریارمنه و آخرین آن متعلق به اردشیر سوم است اما متاسفانه با حملۀ اسکندر این خط دوام نیافت و در آثار بدست آمده از ظروف طلا ، نقره،لوح گلی ، پایۀ ستونها ، گلدانها و.... شواهدی از آن موجود است. از اواسط دورۀ هخامنشی، کتیبه ها به سه زبان یا روایت ایلامی ، آکدی و فارسی باستان دیده میشود. اشکانیان (پارتیان ) با حدود پانصدسال حکومت،در کنار خط یونانی که به ویژه در میان اشراف رایج بود(یونانی مآبی )؛ خط پهلوی اشکانی را که گونه ای تحول یافته از خط آرامی بوده به کار میبردند. سه قطعه چرم نوشتۀ به خط پارتی و یونانی ( سدۀ اول پ.م) که در اورامانات کردستان برای داد وستد تاکستانی کشف شد از شواهد جالب این خط است. دیگرنمونه ها، سفال نوشتۀ شهر نسا در ترکمستان و نیم تنۀ بلاش اشکانی در سنگ فیروزۀ سبز. هیجان ملی گرایی شاهان ایندوره ( بلاش اول ) در کنار فرهنگ یونانی مثلا در سکه هایی که عبارت فیلهلن یعنی دوستدار یونان روی آنها ضرب شده بود؛ دیده میشود. نقطۀ عطف این دوران، ترکیب شدن خط یونانی و آرامی در سکۀ مهردادچهارم است. در دوران ساسانی هنوز روایتهای پارتی به ویژه در اوایل این عهد، در کتیبه ها و.... موجود است. (کعبۀ زردشت و حاجی آباد فارس) سفر خط در عهد ساسانی و اردشیر بابکان، در مهرها، سکه ها، سنگ نبشته ها و .... با خط پهلوی ساسانی( خط پهلوی کتیبه ای ) و نویسه های جدا جدا( گسسته ) ادامه می یابد. از نیمۀ دوران ساسانی برای نوشتن روی پاپیروس و چرم ، خط پهلوی کتابی( پیوسته) رایج شد که آثار آن در رشد هنری این عهد و استفادۀ دکوراتیو از نویسه ها ، همچون نمونه های لوگوی اولیه و در ادامه گسترش بیشترآن در مدل کتیبه ای و در نمونه های زبوری مسیحی حتی رواج آن پس از ساسانیان به خصوص در میان روحانیون زردشتی، موجود است. از عوامل زنده ماندن این خط، یکی رسمی شدن دین زردشت و دیگر نوشتن اوستا میتواند باشد. نیاز به خط جدیدی که مطالب زبان مردۀ اوستا را به نسلهای بعدی انتقال دهد و مشکلات هزوارشها در آن نباشد و در واقع هر واژه یک صدا و قرائت و کاربرد داشته باشد؛ بدین منظور کسانی مأمور ساختن این خط شده و توانستند اوستاهایی به این خط بنویسند که نمونه هایی از آن در ایران و هند موجود است.


سخنران دوم، خانم میرزایی، درآغاز سخنانشان مختصری در بارۀ دورۀ اسلامی در هند و گورکانیان هند که در واقع عموزاده های شاهان تیموری بودند و مانند ایشان هنردوست و هنرپرور ( نوعی ایرانی مآبی )، توضیح دادند. بابُر در دهلی، اولین شاه از مغولان کبیر بود و همایون پسرش که مدتی نزد شاهان صفوی ( شاه طهماسب ) به ایران پناهنده شد تحت تأثیر هنرمندان ایرانی از جمله بهزاد نقاش ایرانی قرار گرفت و در برگشت به کابل، دو نفر از شاگردان مکتب بهزاد یعنی عبدالصمد شیرازی و میرسیدعلی را به همراه خود برد. از این دوران به بعد این مکتب هندوایرانی در آثاری که درهند خلق شد مانند کتاب « رموز حمزه » با 400 نگاره، برگرداندن مهابهاراتا و رامایانا به زبان فارسی، تأسیس کارگاه های هنری در زمان اکبرشاه و.... دوام داشت. اکبرشاه به نوعی دین الهی که ترکیبی از ادیان گوناگون بود باور داشت و در آثار خلق شده به خواست او ، تصاویری از آتشکده های زردشتی، دیده میشود.


جهانگیرشاه بسیار شیفتۀ شاه عباس کبیر بود و در تصویر نقاشی دوستی این دو شاه که در کنار هم نشسته اند، به نمایش گذاشته شده است. همۀ اینها ماهیت دوران طلایی هنرایرانی اسلامی و نه مغولی را در هند آن روزگار نشان میدهد که مسلما حمایت حکومتی این ترکان ایرانی شده در به اوج رساندن آن نقش مهمی داشته است. در ادامه خانم میرزایی به معرفی « مرقع گلشن » که یکی از آثار بسیار ارزشمند این دوره است پرداختند. زمان ورود این اثر به ایران دقیقا معلوم نیست و از عهد نادرشاه در این باره چیزی یافت نشده و احتمال میدهند که از طریق افغانستان این اثر به کردستان نزد طایفۀ اردلان رسیده باشد و سپس به دورۀ قاجار و عهد ناصری آمده باشد یا شاید به قولی فروش آن به کریمخان زند و ..... بیشترین قطعات مرقع گلشن (310 قطعه) در کاخ گلستان تهران موجود است و مابقی در برلن، قطر، بوستون و ... جلد آن چرم شاغری سیاه رنگ ، کاغذ خان بالیغ نخودی براق ضخیم ، دارای تشعیر و تذهیب ، نوشته شده به خط نستعلیق در 6 دانگ ریز و درشت قلم ( نیم دانگ و چهار دانگ ) ، مورب نویسی ، دفتری، چلیپانویسی، رنگین نویسی، سوادنویسی که همگی اوج هنر خطاطی و نگارگری آن دوران است . سلطان علی مشهدی، میرعلی کاتب هروی ، جعفرالکاتب ( قرن 9 و10 ه ق ) از هنرمندان این اثر هستند که رقم میرعلی بیشترین کار را دربرمیگیرد. درواقع مرقع گلشن، قطعات خوشنویسی و نگارگری است که درصفحات جداگانه خلق شده و در بخشهایی از آن زندگی شاهان و امیران نقش بسته و گاهی آزادی عمل در تصویرگری به سبک اروپایی مثل کشیدن تصویر حضرت مریم و عیسی مسیح در آنها دیده میشود یا نقش نوازندگان ، تصاویر اساطیری یا حتی محتوای متون قرآنی، گزیده های ادب فارسی وترکی، نمونه های سخنان شاهان و .... از موضاعات این قطعات است که در زمانهایی به دلایلی از جمله حفظ این آثار ارزشمند یا هدیه و پیشکش دادن به شخص مهمی این قطعات جمع آوری شده و در یک جلد به عنوان مرقع گلشن شناخته میشود.


سخنران سوم آقای جدیدی از تاریخچۀ خوشنویسی در ایران سخن گفتند. از پیش از اسلام تا عهد اموی و سپس عهد عباسی که عربی مآبی کمتر و ایرانی مآبی بیشتر داشت آغاز کردند و به فرهنگ کتابت که در دورۀ اسلامی منحصر به کتابت قرآن به خط کوفی در ابتدا بود مطلب را رساندند. قرآن تنها اثر نفیس گرانبها که هزینه های هنگفتی در کتابت و خوشنویسی آن در دربارهای آن روزگارصرف میشد( آثارقرآنی در موزه های کشورهای اسلامی و به خصوص یمن). درامور دیوانی خط کاربرد اداری داشت تا اینکه در دورۀ هارون کم کم زیبایی خط به کار منشیان وارد شد وخطوط جدیدی بنا گذاشته شد. در عهد مأمون عباسی حدود 30 خط با کاربردهای گوناگون به ویژه به دست ایرانیان ابداع شد که نهایت کمال و زیبایی در آن جلوه گر است. کاربردهای این خطوط از جمله : نامه بین دو پادشاه یا شاه به فرماندار یا حتی خطی که جاسوسان دربار به کار می بردند. آثار ابن مقله بیضاوی شیرازی و..... پس از عهد مأمون دیگر آن دانش و مهارت پیشین رعایت نشد و..... ابن مقله نظام قطر دایره و هندسه در واحدهای اندازه گیری را ابداع کرد (نوعی قاعده برای انحنا ). ازجملۀ لوازم کار و واحدهای اندازه گیری این خوشنویسان : موی استر( قاطر )، 24 موی استر دراندازۀ عرض قلم ، نوع قلمها و اندازۀ ارتفاع با نقطه حساب میشد مثلا ارتفاع الف چند نقطه باشد و ... از انواع خط : خط جلیل ، خط نصف، خط ثلث، خط جلی، خط ثلث خفی و ....


خطاطان دوره های بعد: علی بن هلال ، ابن بواب (نقاش ) ، که بعد از ابن مقله نظامهای جدیدتری ابداع کردند و « کتاب اصول » نام قواعد خوشنویسی آن روزگار است. در دویست سال بعدی که 70 تا80 نوع خط ابداع شد مثل خط یاقوت در شش نوع ، دوازده قاعده برای خط گذاشته شد: رفتار قلم، اندازۀ حروف ، انحنا .... خط نستعلیق امروزی 6 خط در درون خود دارد با کاربردهای متفاوت و اختلاف ناچیز. بانو دکتر وزیرپور در بخش بعدی به معرفی کتابی که سالها پیش به همراهی بانو دکتر زهره میرحسینی ترجمه کرده بودند یعنی « داستان نگارش » نوشتۀ راویلنسون ، پرداختند. مطالب متنوع این کتاب شامل : مردم شناسی ، تاریخ معاصر، هنر ، اقتصاد ، ریاضی ، روانشناسی ، خداشناسی و .... که در تاریخ نگارش نوع بشر از بیست هزار سال پیش از میلاد ( دوران یخبندان ) تا اکنون نمود دارد. نقش چوب خطها و گره ها ، حتی در زمان داریوش و مأموریت مأموران حکومت..... تا تمدن اینکاها ، مجموعه ای از بند و خط و...... خط تصویری سرخپوستان که بهترین شکل نگارش آغازین است ؛ اشیا گلی ، هیروگلیف مصری و رمزگشایی شامپولین ، هیروگلیف هیتی ها از قدیمی ترین تمدنها ، خط کرتی ها ، نگازش چینیها ، نوعی اندیشه نگاری و حروف در شش گروه ، نگارش ژاپنی (کانجی ) که از خط چینی گرفته شده است. در پایان پرسش و پاسخ با استادان برگزار شد؛ از جمله : به چه علت هخامنشیان خط ایلامی را برگزیدند؟ قبل از آرامی چه خطهایی بوده است؟ تفاوت خط نبطی با خط کوفی؟ ، آیا میتوان خطاطی را هنر محسوب کرد یا نوعی مهارت ؟ آیا خط ایرانی میتواند جهان‌شمول باشد؟ توضیح بیشتر در بارۀ مرقع گلشن و


گزارش: ژاله ذهبی